28 ماهگی و سومین بهار
28 ماهه شدی و امروز آخرین روز سال 92 است خدایا شکرت هر چی شکر کنم برای حضور و وجود فرشته کوچولوم کمه این روزها شیرین تر و عاشقانه تر شدی وقتی منو می بوسی می گی برات چایی ریختم بخور مامان بیا با هم بازی کنیم ساینا خوشگله ؟ ساینا ماهه مامان سمییا دوست دارم منم دوست دارم مامان عاشقتم دوست داری بوست کنم خیلی عشقم و وقتی با تلفن با پدر حرف می زنی و می گی من خونه ام شما هم زودتر بیا و می یای به من می گی بابا تو راهه گفت دایه می یاد به مامان بزرگ می گی دوشنبه می یام خونتون مامان کار داره برو سر کارت این پرونده مریضاته بده من ببینم می خوام فیلم دوربین ببینم ...